Tatami
رزم سفيدي وسياهي ازجدال نور و ظلمت آغازشد و به مرور در عرصه هاي ديگر گسترش يافته وتا به امروز ادامه يافته است. بطوري كه پويايي وسيالي خود را در صفحه روزگار حفظ كرده واندكي از آن كم نكرده است. اين شور وحماسه گاه با عشق به ظهور مي رسدو اوقاتي در سكوت به تعادل.
سفيدي وسياهي جاري شدن عشق در صفحه است، كه هر لحظه متصور مي گردد.سفيدي وسياهي
صفحه ها عشق من و اوست همه لحظه ها گاه اين رزم
چنان عاشقانه است كه به بزم مي ماند(سياه مشق بزمي) وبعضآ چنان شور وشيدايي مي
آفريندكه ياد آور رزم وحماسه (سياه مشق حماسي)شاهنامه است. حماسه اي ازجنس كلمات
وجدالي از نوع جملات، كه خود معرف نمونه اي از حماسه نوين است ،كه سالهاست خود
حماسه ساز تاريخ بوده وهست.
سياه مشق در تاتامي خط بطلاني بربرداشتهاي سطحي وكوته نگري آناني است كه سياه مشق
را نديده ونشناخته ،قضاوت غير منصفانه مي كنند،وبا اظهار نظر هاي بي پايه ومايه
خود ذهن دقيق وپاك هنر جويان وعلاقمندان رابه بيراهه مي كشانند.وهمچنين پاسخ
قانونمندي به آندسته ازافراديست كه سياه مشق را سبك شمرده وقالب دسته چندمي در
خوشنويسي مي دانند وآنرا بدون قائده دانسته و با گفتن سياه مشق قائده وقانون ندارد
،خود را درمقام پاسخ رهايي بخشيده و مخاطب را از سر خويش باز مي كنند.كه اين رفتار
يادآور ضرب المثل معروف شتر ديدي؟نديدي...!؟ است.
سياه مشق در تاتامي دهمين مقاله ايست كه با توصيه دوستان سمت وسوي آموزشي(كارگاه سياه مشق در تاتمي) پيدا كرده وتلاش مي شود تا قالب هنري سياه مشق را با روشي ساده وقابل هضم در اختيار علاقه مندان قرار دهد.هر چند عده اي معتقد به آموزشي كردن سياه مشق نيستند.
غرض
از انتخاب نام تاتامي (Tatami) در عنوان مقاله ، مقايسه رزم سياه مشق نويس در صفحه (پادشاه
ممالك خطيم صفحه مشق ما قلمرو ماست) با هنرهاي
رزمي ژاپني ها در صفحه تاتامي (ميدان هنر هاي رزمي ) است .
«تاتمي ميدان رزم هنرهاي رزمي مردم ژاپن است كه با فرهنگ خاص واعتقادات آنها از
روش زندگيشان پايه گذاري وشكل گرفته است. رفتار وديسپلين حاكم در تاتمي ورعايت
آداب ورفتارهاي محترمانه ،صميمي واستاندارد فضاي حاكم بر تاتمي را شهرت جهاني
بخشيده است. فضايي كه داراي نور وگردش هوا وهمچنين از آراستگي مناسب برخوردار است.
تاتمي محيطي است كه بوسيله كف پوش مخصوص سالن رزمي پوشيده شده كه جنس آن از الياف
فشرده شده است كه قابليت ارتجاعي دارد ».
در
آداب تاتمي آمده است كه در فرهنگ هنرهاي رزمي ژاپني ادب واحترام در محيط (تاتمي)
يكي از اصول اوليه محسوب شده و احترام با انجام تعظيمي كوتاه در مقابل حريف ويا
استاد صورت مي پذيرد.
تآكيد در اشاره به تاتمي در اين مقاله ،براي نزديك تر
كردن ذهن ها به فضاي تاتمي در سياه مشق است.
بواقع فضا و صفحه اجراي يك سياه مشق نيز همانند فضاي تاتمي وبرتر از آنست .فضايي
كه از ادب واحترام ويژه برخوردار بوده و پر از رزم و قائده ورمز و راز است تا
خوشنويس هنر رزمي خود را در صفحه به تصوير كشيده و مخاطب از آن لذت كافي ببرد.
ميدان تاتمي همان صفحه مشق است كه خوشنويسان قديم در آن پادشاهي مي كردند.
پادشاه ممالك خطيم صفحه مشق قلمرو ماست
هركه را نيست اين باور به حقيقت زچشم نابيناست
آداب ورود به صفحه سياه مشق :
صفحه سياه مشق متناسب با موضوع داراي درب ورودي (محل آغاز )است .بطوري كه در يك كادر مستطيل عمودي وافقي با توجه به (تركيب بندي )اثر محل شروع اثر متفاوت است .در دوره قاجار واكثر سياه مشق هاي اين دوران استفاده از لچكي بالا براي ورود به صفحه بسيار صورت گرفته است و اين نوع ورود به صفحه تا به امروز با همان زاويه مورب (چليپايي) ادامه يافته است .
نكته قابل توجه سياه مشق هاي اين دوره، انتخاب موضوع با توجه به زيبايي (تنوع شكل وفرم كلمات) ،هماهنگي دانگ قلم و صفحه و تناسب بخشي با موضوع ،يافتن عناصر قابل تكرار و تكرار متناسب آنها در فضا ، استفاده بجا از آوردن نقطه ويا نبود آن در صفحه، ويا فقط در دايره نون،ايجاد رابطه منطقه ايي فضاي اثر (شيوه يكجا بيني) با كليت فضاي تصويري اثر (شيوه همه جانبه نگري ) و... خواهد بود .
بطوري كه با كمترين كلمات و كمترين تكرار هازيباترين آثار را خلق كرد.
اگر قلمي كوچكتر از تناسبات صفحه وموضوع انتخاب شود ،در پايان شاهد سياه مشقي مكرر با كثرت وپر كلمه خواهيم بود (با حسي متفاوت )وچنانچه دانگ قلم تناسب طلايي با صفحه وكادر بيابد شاهد سياه مشقي در صفحه خواهيم بود( با حسي مداوم) كه قابليت هاي ماندگاري در تاريخ رامي يابد.
در يك بررسي ساده تحليلي در سياه مشق هاي ميرزا غلام رضا روند رو به رشدبراي رسيدن به انتخاب دانگ مناسب قلم وتناسب بخشي با موضوع و هماهنگي با صفحه وكادر مي توان به الگويي مناسب براي ارائه سياه مشقهايي ايده آل دست يافت .
در سالهاي آغازين تمايل ميرزا به سياه مشق، استفاده از دانگ ريز وسياه مشق هاي پرتكرار بيشتر مرسوم بوده ولي اين تفكر در دوره هاي بعد كمرنگ تر شده وجاي خود را به سياه مشق هايي با وحدت در خلوت ورسيدن به بافتي ساده وتركيباتي مستحكم تر منجر شده است.( سياه مشقهاي قطعه گونه).
بعد
از تعيين راه ورود به صفحه وانتخاب دانگ مناسب قلم ،موضوع موثر(هم به لحاظ مفهوم
وهم به لحاظ شكل ) نكته قابل توجه در سياه مشق انتخاب عنصر قابل تكرار وتنوع در
تعداد و شكل تكرار ( بافت هنري ) است.
از آنجا كه سياه مشق اثري انتزاعي است لذا هرچه از عناصر زيبا تر وبا قابليت
انعطاف پذيري بيشتر وبرخوردار از فرم هاي متنوع تر استفاده گردد ،در نهايت شاهد
اثري خلاقانه تر و هنري خواهيم بود.
همانطور كه برنامه از پيش تعيين شده يك رزمي كار در تاتمي از عوامل موفقيت آميز او
خواهد بود ،در اين راستا سياه مشقي در صفحه جلوه گري خواهد كرد كه هنرمند
آن،برنامه اي از پيش تعيين شده داشته با شد وآنگاه به ميدان رزم قدم گذارد.
سياه مشق در تاتمي در ادامه (روند صعودي)انواع سياه مشق است كه داراي خصوصيات منحصر به فرد است.بطوري كه با انواع سياه مشق تمريني ويا اتفاقي متفاوت ااست،بلكه سياه مشق در تاتمي هنر رزم خوشنويس در صفحه ودر حضور مخاطب است. اين مهم از مخاطب خوشنويس با اثر خود در خلوت آغاز وبا اجراي سياه مشق در شيوه هاي امروزي (كارگاهي) داراي بيشترين مخاطب خواهد بود.
در اين صورت براي رسيدن به اين سطح از سياه مشق نياز به حرفه اي تر وتخصصي تر عمل كردن است كه در طي اين سالها كمتر شاهد آن بوده ايم كه خوشنويسي زمان ويژه اي در سالهاي متمادي بر تحقيق واجراي سياه مشق گذاشته باشد و نهايتاً به رموز آن دست يابي پيدا كرده و توانسته باشدتوانمندي در نوشتن را با بدعت در تركيب بندي تلفيق نمايد.
انتظار نابجايي كه اكثر خوشنويسان از خود دارند، اين است كه به صرف اينكه چند سالي خط مي نويسند ،توانايي قلم راني وخلق اثر در همه قالب هاي خوشنويسي (نستعليق) را يافته اند. وبدون رعايت احترامات لازمه ومعرفت ممكنه ،در صفحه وارد شده و هنر نمايي مي كند .غافل از اينكه هر خطي ،هر سبكي،هرقالبي وهر دانگي رياضت هاي خاص خود را مي طلبد تا خوشنويس برآن اشرافيت كامل يابد.
شيوه
پراكنده نويسي در قالب هاي مختلف وعدم تمركز بر يك قالب مشخص ،موجب شده كه بيشتر
خوشنويسان معاصر در اكثر قالب هاي خوشنويسي(نستعليق) با عدم مطالعه وتمرين سركشيده
و ره به جايي نبرده وقالبي را شروع نكرده پايان بخشند واز شكست پيش آمده سر خورده
شده ودر همه قالب ها سرگردان باقي بمانند.
اگر اندكي به گذشته برگرديم و بررسي ساده اي از خوشنويسان دوره هاي صفويه وقاجاريه
داشته باشيم، به قله هايي برمي خوريم كه تنها شيوه يكجا بيني وتمركز بر يك خط وحتي
يك قالب هنري ونوشتاري موجب رشد وتعالي در آن راه و ارائه آثاري بي نظير از آن دست
شده است. تسلط در چليپا نويسي مير عماد وتوانمندي در كتيبه نويسي و سياه مشق نويسي
ميرزا غلام رضا و حسين خوشنويس واعجاب درشيوه كتابت نويسي كلهر از نمونه هاي
مثالي اين دوره هاست. از آن به بعد بود كه سيل مشتاقان به اين قالب شگفت انگيز
هنري بيشتر وبيشتر شد بطوري كه نسل جديد در فراگيري سياه مشق آنهم بشكل اصولي آن
سر از پا نمي شناسند.
سياه مشق از قالب هايي است كه بيشترين توجه را به خود در دوره قاجار ديده است كه نمونه هاي اين دوره نيز بالا ترين عيار هنري را داراست. كه يكي از علل آن (نياز به تحقيق مفصل دارد) شايد ورود چاپ سنگي و آزادي هنرمند براي خلق اثر هنري وبدور از كار ويژه بوده است. ميرزا غلام رضا ومير حسين خوشنويس از جمله سردمداران اين نوع خوش نگاري در خوشنويسي نستعليق اند كه هنوز هم آثار زيبايشان مانند نقل ونبات در محافل هنري مي چرخند.
سياه مشقهايي كه از اين دو هنرمندبزرگ بجا مانده است از قابليت هاي بسيار بالايي برخوردار اند كه بررسي بعضي از نقاط برجسته آنها خالي از لطف نيست.انتخاب سوژه (مفيد ومختصر) از آيات ،احاديث واشعار عرفاني و... از نكات برجسته آثار آنهاست كه پاي بندي به ارزش ها را نيز ياد آوراست. از نكات ديگر شاخص سياه مشق هاي قدما مي توان به بكار گيري عناصري از حيث زيبايي وتنوع بخشي فضا مانند (حروف وكلمات قوس دار در كنار سطوح منحني و دواير با كرشمه وناز و....)اشاره كرد.نگاه فرميك درانتخاب حروف و شناخت ريتمك و موسيقيايي درانتخاب كلمات از بارزه ديگر فضا سازي در آثار قدما است . كه با بكار گيري كلمات و وحدت بخشي درجملات، صفحه را آذين سياه مشق مي بخشيدند .
قلم
در دستان ميرزا ياد آور شمشير در دست سامورايي يك دست است ،كه قدم بميدان رزم مي
گذارد. ابتدا آرام صفحه را مينگرد و موقعيت سنجي مي كند وسپس قلم بدست ،قدم در
صفحه مي گذارد و رزم به تصوير مي كشد،كم كم سر گرم جدال (سفيدي وسياهي) مي شود ودر رسيدن به مركز صفحه سر از پا نمي شناسد ودر حال شمشير زني از چپ
به راست (ياي معكوس)واز راست به چپ (قوس ها) حماسه مي سازدوعشق مي آفريند وهنر
زنده ميكند ومخاطب مي ميراند و باز زنده مي سازد . او تنها زماني به خود مي آيد كه
رقيبان همه كشته شمشير او گشته و رزم به انتهاي صفحه رسيده است و اثر انتظار رقم
او را ميكشد تا اعتراف مكتوب مرقوم شود واثر از رقم نيفتد . لاجرم در گوشه اي از
اثر اسمي رقم مي خورد ويا علي مددي تا ميرزا فرصت يافته وشمشير غلاف كند.
آنچه در يك برداشت آموزشي مي توان از سياه مشق نويسي ميرزا دريافت كرد،به صورت شعر
گونه در اشعار كاتب الخاقان (از شاگردان وي )به اختصار آمده است.
بنويس سياه مشق زيبا ويژه بنويس تو چليپا
انتخاب زاويه ي مورب جهت سياه مشق نويسي(انتخابي طلايي) در دوره صفويه ودر ادامه
قاجاريه بود كه بر گرفته از زاويه ي چليپا نويسي،و در پي اولين چليپاي مقبول
نيفتاده خوشنويس بوده كه روي آن را باهمان زاويه مورب و تكرار كلمات برروي هم و
سياه كردن صفحه بدست آمده است .تكرار اين تفكر
منجر به خلق قالبي بسيار جذاب وبديع بنام سياه مشق، نه مشق سياه شد. اگر چه خود زايده
مشق سياه است .
عدم تكرار حروف وكلمات مقبول طبع خوشنويس در سياه مشق بخوبي در آثار ميرزا مشهود است كه اين نگرش در شيوه تركيب بندي معاصرين نيز با تامل وتحمل بيشتر صورت مي گيرد كه در هر صورت از نگاه تخصصي تركيب بندي جاي نقد وبررسي دارد.
هر حرف كه دلپسند افتاد تكرار نكرده هيچ استاد
هر جا كلمه نگشت رعنا بنماي مكررش همانا
تكرار كلماتي كه در سياه مشق دچار ضعف و شكستگي شده باشند به جهت پوشش دادن لايه
اي بر روي اشتباهات پيش آمده خوشنويس از تكرار حروف وكلمات برروي هم و بر اشتباهات
خويش مدد مي جست كه هنوز هم اين نگرش در بين اكثر سياه مشق نويسان مرسوم است.
انتخاب يك روش منطقي وخاص ورسيدن به يك شخصيت ومنش در هنرمند خوشنويس آثاري بيادگار مي گذارد كه بدون رقم آثارش قابل تشخيص است.و اين مهم در سياه مشق نويسان دوره قاجار ( ميرزا غلام رضا ،مير حسين ،ميرزا كاظم و....)به خوبي مشهود است .
بايد كه بيك روش نويسي مخصوص بيك منش نويسي
استفاده از سياه مشق هاي مكرر وداراي كثرت ونهادينه كردن اين تجمع در
همه صفحه ،شيوه اي بود كه در آثار اكثر سياه مشق نويسان دوره قاجار وجود داشت كه
در مجموع اين گونه سياه مشق ها با شيوه اي يكنواخت در پراكندگي كثرت ها در همه
صفحه مورد توجه اين دوره از خوشنويسي ما بوده است .
در شيوه مخالف كثرت در تكرار، بايدبه نقطه مقابل آن يعني خلوت در تكرار اشاره كرد كه مخاطب در اين حالت شاهد سياه مشقي با حضور كمتر كلمات در آورد گاه خط است . در اين حالت كه در ادامه دوران سياه مشق نويسي هر خوشنويس بدست خواهد آمدو خوشنويس در اين دوره هر روز به ارائه آثاري با گرايش بيشتر به خلوت تمايل مي يابد واولويت آثار وي تمايل به خلوت خواهد بود. واين مهم را نيزبخوبي مي توان در دوران پختگي بزرگان خط ملاحظه نمود .اين سير تحولي از سياه مشق هاي شلوغ ورسيدن به آثار خلوت، تصويرگر آرامش پس از طوفان است .
نگرش وشيوه انتخاب كشيده نويسي (مد و نيم مد) در آثار اين دوره تاكنون تمايل زيادي به شيوه انتخاب در چليپانويسي دارد.بااين تفاوت كه از انتخاب كشيده هاي زير هم اجتناب مي كردند ودر زير كشيده ها از كلمات غير كشيده سود مي بردند.اگرچه در انتخاب نوع كشيده ها بسيار وسواس بخرج مي دادند .
نكته ديگر وحائز اهميت در سياه مشق نويسي شيوه كرسي چيني همراه با رعايت خط كرسي (خط زمينه) وكرسي (هماهنگي وهم نشيني حروف وكلمات ) است،كه مشكل عمده معاصرين در سياه مشق نويسي بوده ودر آثار قدما به نحو احسن اجرا شده وقابل الگو برداري است.
رعايت حسن همسايگي و همنشيني در رسيدن به اوج هماهنگي را مي توان در سياه مشق هاي عمودي ،افقي ومورب اين بزرگان مشاهده كرد .
توجه به حسن همسايگي و همنشيني حروف وكلمات در سياه مشق نويسي قديم وجديد به شكل كارساز وموثر مورد توجه نبوده است. اين مهم به شكل مختصر و قابل استفاده ارائه مي شود تا در فرصتي ديگر بدان تخصصي بپردازيم. نكته قابل اشاره اينكه فرم وشكل كلمات مي توانند در جوار هم بشكلي قرار گيرند كه هم در شيوه يك جابيني وهم در شيوه كلي بيني موجب خلق تصاويري زيبا در سياه مشق نويسي گردد.
نمونه هايي از اين گونه سياه مشق ها در سياه مشق هاي چند وجهي ( توكلت علي الله ففروا الي الله ) از آثار ميرزا غلام رضا و....بخوبي ديده ميشود ونشان از حسن توجه به اين نوع فضا سازي در آثار قدماست .
انرژي دهي وانرژي گيري در اين شيوه تركيب بندي مي تواند هنرمند را از كارهاي تكراري رهايي بخشد وخلاقيت پذيري را در آثار او متجلي سازد. اين بده بستان و فرم گيري و فرم پذيري جاي توجه وكار بيشتر در آثار نسل امروز دارد .
ايجاد رابطه بين كشيده ها در حالت متقارن ونامتقارن وچفت وبست فضا بوسيله دواير وقطع ووصل كشيده ها ودواير با عناصر ديگر وايجاد بافتي موزون در يك سياه مشق حماسي ، ماحصلش سياه مشقي مي گردد ،كه براي ابديت درتاريخ زرين هنر خوشنويسي مي ماندو اگر رقم ميرزا در زير خودداشته باشد ، ويا نام حسيني در انتها بخود گرفته باشد كه هنر خط از پدر به ارث برده باشد .آنوقت شاهكار روزگار خلقت است كه دست بدست وسينه به سينه به نسلها بعد انتقال مي يابد.
انسان وقتي چيزي را مي بيند،يا بي تفاوت از كنارش مي گذرد،يا به آن عكس العمل نشان مي دهد، ممكن است از آن لذت ببرد ويا احساس تنفر كند. اين واكنش به طرز تفكر بيننده ونگرش اونسبت به واقعيت بستگي مي يابد. شيوه نگاه كردن يكي از تفاوت هاي ديد عميق نسبت به نگاه سطحي وچگونه ((ديدن)) نخستين عامل خلق يك اثر هنري (سياه مشق است).
وقتي
نورازسطح يك جسم مي تابدوبه چشم مي رسد،باعبور از عدسي چشم شكسته شده وتصويري
معكوس از جسم بر روي شبكيه ظاهر مي شود. تحركات نوربه مغز منتقل شده وطي يك فرايند
پيچيده عصبي ،جسم مفهوم مي گردد. اين فرايند را ((احساس)) ديدن مي گويند. پس از
اين مرحله چگونه ديدن شكل مي گيرد. يك انسان عادي در برابر آن چه مي بيند ،واكنش
خاصي نشان نمي دهد، اما يك هنرمند ،در آن تامل ميكند تا مفهوم آن را دريابد.
شكل گيري تصوير برروي مغز،تصورات زيادي به ذهن هجوم مي آورند كه از تركيب آن ها
تصويري به طور غير ارادي و لحظه به لحظه درذهن تجسم مي يابدودر نهايت واقعيت درك
مي شود .اين فرايند ((الهام)) نام دارد.
الهام
تاثير پذيري ناگهاني وغالبا خودبه خوداز يك پديده است، ولي يك حس ناخودآگاه نيست.
يك هنرمند براي پاسخ دادن به پرسش هاي بي شماري كه به ذهنش هجوم مي آورند تلاش مي
كند،از زواياي مختلف به يك پديده مي نگرد،آن را تحليل مي كند،وبا يافتن پاسخ معنا
ومحتوايي به آن مي دهد.
چرا هنرمند به يك پديده واكنش مثبت نشان مي دهد؟ علت اين امرشرايط وتضاد خاصي است
كه آن پديده نسبت به محيط اطراف خود دارد. بزرگ تر بودن ،قوي تر بودن و رنگين تر
بودن ،براي هنرمند اين شرط خاص ((زيبايي)) است.
زيبايي به عنوان صفت به كار مي رود ولي هيچ تعريف وتفسير جامعي براي آن وجود ندارد. زيبايي چيزي است كه با درون ما سروكاردارد،چيزي براي ما زيبا ولي براي ديگران زشت است. تفاوت در شيوه نگاه وشرايط فكري وروحي افراد است.
واقعيت در هنرهاي تجسمي ،جهان عيني است وبراي هنرمند ،زيبايي((حقيقت))است.هنرمند از تناسب ويگانگي ميان اجزاي يك پديده به وجد مي آيد واز درك مفهوم آن لذت مي برد. در اين روند ،احساسي كه هنرمند را براي رسيدن به معنا ياري مي دهد((زيبايي شناسي))است.
زماني
كه ميل به زيبايي از عالم شخصي فراتر رود ودر جستجوي راهي به بيرون باشد،الهام
ذهنيت وفكر هنرمند را قالبي مي ريزد كه زيبايي باشد و((اثر هنري)) شكل مي گيرد.
براين اساس ((هنر ،كوشش براي آفرينش زيبايي است((.
نماد هاي تصويري كارل گوستاو يونگ ،مو سس روان شناسي تحليلي مي گويد : واژه يا
تصوير زماني يك نماد است كه متضمن چيزي وراي معناي آشكار خود باشد.
نماد از طبيعت و زندگي روزمره مايه گرفته وسرشار از تمثيل ورمز است. نماد همان واقعيت است كه به زبان استعاره بيان مي شود .درك مفهوم نماد راهي براي شناخت جهان است.
براي كشف راز آن بايد معناي آن را درك كرد. يكي از مشخصه هاي نماد چند ارزشي بودن آن است. يك نماد توانايي آن را دارد كه چند معنا را برساند.براي مثال نماد ماه كه حيات ،مرگ ،رستاخيز،سرنوشت انسان وبسياري مفاهيم ديگر را بيان مي كند. براي كشف راز يك نماد بايد به عام ترين معناي آن توجه كرد.معنايي كه بتواند معاني ديگر را به هم ارتباط دهد.
نماد هاي هر قوم به شكل هاي گوناگون پديدار مي شوند ،در لحظه معيني از تاريخ ،از كانون فرهنگي خاصي برخاسته ،مفاهيم ويژه خود را يافته و گسترش پيدا كرده اند. هر چه فرهنگ انساني تر و ريشه دارتر باشد، نماد ها مبراتر ،والاتر ورشددهنده تر خواهند بود.
((گريزي به مباني هنرهاي تجسمي از قسمت قبل جهت زمينه سازي بهتر وشناخت بيشتر دوستان براي ورود به تاتامي سياه مشق بوده كه اميد است راهگشا باشد((.
الفباي هنر تنها براي هنرمند است كه هرچيز قابل رويت مي تواند مهم باشد، هرچيز كه ديده شود،ونيز بيان مفهوم آن در قالب مناسب. هنر فعاليتي تركيبي براي پيوند دادن اجزا و آفرينش يك اثر هنري در يك مجموعه كامل است.
هنرمند با نگرش ويژه به ((عناصر بصري)) و((تركيب )) اجزا به شكلي زيبا ،يك اثر هنري مي آفريند كه درجه والايي آن به شكلي آرايش وتركيب عناصر وارتباط ميان اجزا بستگي دارد.
نقطه
، خط ، سطح وحجم عناصري هستند كه پديده هاي سه بعدي را مي سازند وهر شكل وفرم در
طبيعت را مي توان به يكي از اين عناصر ويا تركيبي از آن ها خلاصه كرد. اين عناصر
((الفباي هنرهاي بصري)) به شمار مي آيند وهر يك داراي مفهوم خاص خود هستند ، ولي
در ارتباط با ديگران اجزا تغييرات ومعاني گوناگوني مي يابند.
نقطه، خطازديدگاه رياضي ((نقطه)) فاقد ارزش بصري است، زيرا بُعد ندارد و فضايي را
اشغال نميكند . نقطه چشم را به خود جلب ميكند چون داراي انرژي بصري است. ولي شكل
و نيروي بصري مفاهيم ثابتي نيستند و بر حسب موقعيت نقطه تغيير كرده و تنها در يك
حجم است. يك سكه از فاصله دور نقطه است، ولي از نزديك يك سطح به شمار ميآيد
در رياضي از به هم پيوستن نقاط در يك راستا ، خط پديد ميآيد كه مهم ترين عنصر طراحي و نمادي اساسي در آفرينش هنري است. خط داراي نيرو و تاثيرات ذهني فراواني است و در شرايط متفاوت مفاهيم گوناگوني را بيان ميكند . خط ميتواند مفاهيم رواني گوناگوني را بيان كند، مانند ايستايي خط عمود ، تزلزل يك خط مايل، خشونت يك خط ضخيم و ملايمت يك خط نازك و... گاهي خط وجود خارجي ندارد و ديده نمي شود، ولي به شكل مجازي تصوير يك خط در ذهن ايجاد ميشود ، مانند تصور فاصله بين دو نقطه.امروزه به يمن ظهور شگفتي ساز اينترنت وايجاد فضاهاي آموزشي ،داشته هاي خوشنويسي در اختيار همه علاقه مندان قرار مي گيرد و دست پژوهش گران وعاشقان خط باز است .
ارسال خطوط گذشتگان توسط كاربران عزيز ،خصوصا سياه مشق هاي بي نظير قدما ترغيب كنده خوبي است وجهت دهنده ايده آلي است براي شناسناندن قالب اعجاب انگيز سياه مشق.
سياه مشق هم داراي تكنيك است هم برخوردار از تاكتيك. همانطور كه در يك بازي فوتبال از تعدادي محدود مي توان در زمين (كادر )استفاده نمود(با تاكتيك خاص ) در يك سياه مشق كلاسيك نيز مي توان تنها تعدادي محدود وحساب شده كلمه به آوردگاه خط آورد.
همانطور كه درصد جريان بازي نيز در قسمت هاي مختلف زمين متفاوت است ،در سياه مشق نيز اين تفاوت احساس مي شود بطوري كه در قسمتي از صفحه شاهد حضور بيشتر ودرگيري بيشتر كلمات هستيم ودر نقاطي از كادر عدم تكرار و جدال كلمات را شاهديم .
اين فرصت بازي دادن به كلمات بسته به خوشنويس دارد كه تا چه اندازه ودر كجاي صفحه به كلمات جولان دهد ،و درنتيجه به سياه مشق مورد نظرش نائل آيد. (خلوت يا جلوت) استفاده از كشيده ها در سياه مشق نيز مانند ارسال توپ در نقاط مختلف زمين است كه كوتاه ويا بلند صورت مي پذيرد .مثلا در نقاط مركزي فرصت استمرار در كشيده ها(بلند ) بيشتر از كناره ها ولچكي هاست.
از نمونه سياه مشق هاي ايده آل مي توان به سياه مشق هاي قرينه، اشاره نمود كه داراي بيشترين تحرك ديداري در صفحه اند.
دراين گونه سياه مشق ها در مورب يا ( افق ) صفحه مطلبي را انتخاب وبا توجه به ايستايي نهايي اثر (افقي -عمودي )وزن كلمات براي رسيدن به كادر مورد نظر را سنجيده آنها را در آوردگاه سياه مشق شركت مي دهيم. در اين بين توجه به سركش ها ،دواير ،كشيده ها و...موثر در حجم كلمه نقش تعيين كننده اي دارد . مصراع :ما بفلك ميرويم عزم تماشا كراست نمونه خوبي براي تعميم تصاوير مورد نظر است .
بطوري كه قسمتي از شعر رامي توان : (ما بفلك ميرويم عزم) را در نيمه پاييني اثر آورد (بدون تكرار ) با هدف سياه مشق خلوت آورد وقسمت ديگرشعر را تماشا كراست) را در مقابل وقرينه آن تصوير نمود .( سياه مشق بدون نقطه) . در سياه مشق هاي قرينه وجود عناصري چون كشيده هاي معكوس زيبايي خاصي به اثر مي بخشد كه نمونه هاي خوبي از آن را مي توان در آثار قدما (ميرزا ومير حسين )ملاحظه نمود. (خوشا چشمي كه رخسار تو بيند.
خوشا ملكي كه سلطانش توباشي) اين بيت شعر نيز نمونه خوبي براي محك زدن خود در تصوير سازي اينگونه سياه مشق است.
سياه
مشق هاي قرينه را بعضا با تكرار در چند جهت صفحه ،چهار پاره نيز مي گويند . (توكلت
علي الله ففروا الي الله ) ميرزا كاظم ،فتحعلي شيرازي ،ميرحسين وميرزا غلام رضا
نمونه اي خوب از اين نوع آثار است.
در شيوه اجراي اين گونه سياه مشق ها تنظيم وايجاد رابطه همنشيني كلمات در كنج
ها(لچكي ها) بسيار تعيين كننده است .
جنس شناسي كلمات در تركيب بندي سياه مشق بسياركارساز بوده ليكن در سياه مشق هاي قرينه بجهت هماهنگي فضاهاي مثبت ومنفي حياتي تر است .
كلمات متصل به حروف تخت (ب-ت-ف و...) فضاي قرينگي را تخت وكم تحرك وكلمات متصل به دواير (ن-ص و...) سياه مشق را مدور ومتحرك تر مي نماياند. ودر صورتي كه خوشنويس به هماهنگي آن دو برسد در پايان شاهد خلق اثري متفاوت وخلاقانه خواهد بود .
در سياه مشق هاي قرينه هرچه از تكرار هاي بي مورد پرهيزكنيم ومتفكرانه تر دست به فضا سازي بزنيم مي توان به ماندگاري اثر افزود...
در سياه مشق هاي چند وجهي در پايان شاهد خلوت در مركز ثقل اثر مي شويم كه البته با توجه به حضور جنس كلمات كم وزياد است . در اين صورت براي رفع اين حالت مي توان از قبل بدان انديشيد وكلماتي را نوشت كه ختم به تصويري متعالي ترشود . در اينگونه سياه مشق ها پيش آمده كه با تكرار وتداخل سركجها ويا حروف تخت در مركز اثر شاهد يك لوزي خالي در مركز صفحه مي شويم كه بجز در موارد سياه مشق هاي عمدي مي تواند مخل تصويرسياه مشقي باخصوصيات شناوري گردد.
قرينگي
(به لحاظ وزن وتعداد كلمات )در سياه مشقهاي چند وجهي هرچه كمتر باشد اثري پوياتر
خلق مي شود ودر صورتي كه در اين گونه آثار تمايل شديد به تعادل داشته باشيم ،از
ارزشهاي تاثير گذاري آن كاسته ايم.
به نقل از پيكاسو:در هنگام (تركيب بندي اثر ابتدا بايد تعادل را يافت وآنرا
درمقابل خود قرار داد وهرچقدر مي توان از آن فرار كرد) . اين نشان از توجه خاص
هنرمندان بزرگ رشته هاي مختلف هنري است كه سعي در اجراي اثر در اوج عدم تعادل
وتوازن بوده اند .وشايدبتوان ابراز نمود كه شعار آنها : اجراي اثر متعادل دراوج
نامتعادل بودن ونامتقارن بوده است .
سياه مشق هاي كه در تاتامي نوشته شده بودند فرصتي يافتند تا در مقابل چشمان مردماني از جنس اصفهان وهنرمنداني از نقش جهان وگرافيست هاي در نصف جهان قرار گيرند و امتحان شوند و تاوان پس دهند .
خوشنويسان اصفهاني كه خود يد طولايي در خوشنويسي وبالاخص سياه مشق نويسي دارند ،به نمايشگاه ((يوسف هستي بخش ))آمدند وفقط سياه مشق ديدند(30 اثر ) و نرفتند تا فضا هاي سياه مشق خوشنويسي از ديار جنوب را به بحث بنشينند.سياه مشق هايي كه با دانگ كتيبه به فضاي خلوت رسيده بودند .
نوع فضا سازي وتنوع آن آنقدر مورد پسند بود كه كمتر كسي سراغ چليپا را بگيرد.هر چند يكي دوتايي گفتند كه چند تا سطر لابلاي آثار مي گذاشتي خوب بود.
نگاه جنبي به عرصه سياه مشق آنهم از نوع تاتامي (اصولي ) هنوز در بين خوشنويسان سنتي وجود دارد وتا ارتقاء دادن آن فاصله داريم اگر چه تلاش دوستان (ايوان خطاطي ) بي ثمر نبوده وتوانسته بسهم خود روشنگري هاي در پي داشته باشد.
چشم هايي كه تا كنون در پي خواندن خط بودند را به سوي ديدن تربيت كردن و سوق دادن را بايد در برنامه داشت تا در آينده بتوانيم مخاطبيني تربيت كنيم البته با الويت خوشنويسان كه وقتي پاي يك تابلو سياه مشق قرار مي گيرند بجاي خواندن خط ،خط ببينند وعشق بستانند وجان تسليم كنند.
با اينهمه آنچه از رهاورد سفر نمايشگاه سياه مشق هاي تاتامي اصفهان مي توان گرفت ،اينكه موزه هنرهاي معاصر اصفهان براي اولين بار يك نمايشگاه تصوير خط در بر داشت و خيل عظيمي كه براي خواندن آمده بودند، كه ناگاه دچار ديدن شدند .
ديدار از اساتيد اصفهان وگارگاه هاي خصوصي وآثار قديم وجديد (قدما ومعاصرين)موهبت ديگري بود كه بدست آمد. در اين بين سياه مشق هاي ميرزاغلامرضا وعماد الكتاب وكلهر وفتحعلي حجاب و...در گنجينه استاد علي فرزانه درسي بود كه بار ديگر از قدما گرفتيم.(آثاري كه زير چاپ بودند.(
سياه مشق زيبايي هم استاد فرزانه در وصف مادرش نوشته بود كه با لطف تمام فرمودند : مثل سياه مشق هاي شما شده (سياه مشق در نوع تاتامي.و بسيار سفربايد تا پخته شود خامي .سياه مشق در تاتامي نياز به همراهي بيشتر دوستان دارد تا از حاشيه در آمده وبه متن بنشيند ودلبري كند .باميد آنروز